۱۴۰۴.۰۸.۰۷

در این گفتگو شنیدیم که چگونه «لوپتو»، «رویا شهر»، «گانورا» و «یوز» مسیر بلوغ انیمیشن ایرانی را طی کرده‌اند؛ از مرحله ایده تا تولید، از پرده سینما تا دل کودکان و نوجوانان. داستان‌هایی که نه تنها سرگرم‌کننده‌اند، بلکه به باور مافی، عامل هویت‌ساز و انسان‌ساز برای نسل جدید هم محسوب می‌شوند.

به گزارش روابط عمومی حوزه هنری انقلاب اسلامی به نقل از دانشجو، در عصر یکی از روز پاییزی، به دفتر امیررضا مافی رفتیم؛ جایی که هر گوشه‌اش، قصه‌ای از انیمیشن‌های ایرانی را در خود جای داده بود. دیوارها با طراحی‌های شخصیت‌ها و تصاویر مراحل تولید پر شده بود و روی تخته، نام انیمیشن‌های در حال ساخت و آماده اکران به چشم می‌خورد. به بهانه موفقیت‌های پی‌درپی انیمیشن «یوز»—که نه تنها در میان مخاطبان داخلی اقبال فراوانی پیدا کرده بود، بلکه در اکران بین‌المللی هم پا گذاشته و حتی الهام‌بخش فروش محصولات جانبی مانند لوازم‌التحریر شده بود—خواستم با او درباره مسیر انیمیشن‌سازی در مرکز انیمیشن سوره گفت‌وگو کنم.

این گفت‌وگو، فرصتی بود که در گذشته نزدیک کسی موفق به انجام آن نشده بود؛ فرصتی برای کشف رازهای پشت‌صحنه تولید انیمیشن، چالش‌های فنی و هنری، تصمیم‌های مدیریتی و نگاه بلندمدت به آینده. امیررضا مافی سر صبر و حوصله درباره مسیر چهار انیمیشن سینمایی اخیر، سریال‌های تلویزیونی و اهمیت شکل‌دهی هویت و تربیت مخاطب صحبت کرد.

در این گفتگو شنیدیم که چگونه «لوپتو»، «رویا شهر»، «گانورا» و «یوز» مسیر بلوغ انیمیشن ایرانی را طی کرده‌اند؛ از مرحله ایده تا تولید، از پرده سینما تا دل کودکان و نوجوانان. داستان‌هایی که نه تنها سرگرم‌کننده‌اند، بلکه به باور مافی، عامل هویت‌ساز و انسان‌ساز برای نسل جدید هم محسوب می‌شوند.

در این فضا، گفت‌وگو به مرور از تجربه‌های تولید آثار کم‌هزینه ولی باکیفیت، تلاش برای ورود به بازارهای بین‌المللی، تا برنامه‌های بلندمدت برای فرانچایزها و جهان‌های داستانی گسترده رسید؛ مسیری که شاید تاکنون هیچ گفت‌وگوی رسانه‌ای آن را به این شکل باز نکرده بود. 

امیررضا مافی، مدیر مرکز انیمیشن سازمان سینمایی سوره، در گفت‌وگویی مفصل از مسیر تولید چهار انیمیشن سینمایی اخیر، برنامه‌های آینده سریال‌های تلویزیونی، و تلاش برای شکل‌دهی هویت و تربیت مخاطب سخن گفت. او درباره چالش‌ها، رشد کیفیت، حضور در بازار داخلی و بین‌المللی و اهمیت انسان‌سازی آثار برای کودکان با ما گفتگو کرد.

چطور شد که مسیر این چهار انیمیشن ایرانی شکل گرفت؟ این چهار اثر، چقدر به هم کمک کردند تا انیمیشن ایرانی بالغ‌تر شود؟

حدود پنج سال پیش، مسئولیت مرکز انیمیشن را بر عهده گرفتم. آن موقع فیلم لوپتو ساخته شده بود، اما اکران نشده بود. دلایل مختلفی داشت که ما آمدیم و آن‌ها را رفع کردیم. در نهایت، لوپتو اکران شد. این فیلم محصول مدیریت قبلی بود؛ آقای احسان کاوه، مدیر وقت، هدفی را دنبال کرده بودند: اینکه سهم بیشتری به بچه‌های استان‌ها بدهیم و آن‌ها هم بتوانند در تولید انیمیشن سهیم باشند. وقتی من آمدم، این ایده را که قبلاً شکل گرفته بود، با ایده‌ی «فرا تهران» ترکیب کردیم، بسط دادیم و توسعه‌اش دادیم.

اعتقاد من در مدیریت این بود که از نظر کمی، باید رشد قابل توجهی در تولید آثار سینمایی داشته باشیم و البته بعداً درباره کیفیت هم صحبت می‌کنم. فکر می‌کردم اگر تعداد آثار انیمیشن را بالا ببریم و سهم بیشتری از اکران را به انیمیشن اختصاص دهیم، هم سینمادارها عادت می‌کنند که فیلم انیمیشن را اکران کنند، هم خانواده‌ها تجربه می‌کنند که می‌توانند به سینما بیایند و انیمیشن ایرانی ببینند.

یکی از ویژگی‌های کلیدی تولیدات مرکز انیمیشن سوره رویکرد «فراتهران» بود. اینکه تولید انیمیشن را از پایتخت فراتر ببری و به استان‌ها ببرید. چطور این رویکرد را اجرایی کردید؟ مثلاً «مسافری از گانورا» در مشهد ساخته شد، رویا شهر در کاشان... این جابه‌جایی چقدر در مسیر بلوغ انیمیشن ایرانی تأثیر گذاشت؟

در ایران، کودکان ما به نحو بی‌ملاحظه‌ای به انیمیشن‌های جهانی دسترسی دارند. چون کپی‌رایت نداریم، هر انیمیشنی که در جهان تولید می‌شود، در دسترس بچه‌های ماست. آن‌ها تقریباً لبه‌ی تکنولوژی انیمیشن را تجربه می‌کنند. حالا تصور کنید چنین مخاطبی را ببرید در سالن سینما و به او انیمیشن ایرانی نشان دهید. این کار خیلی سختی است.

اولین اولویت من این بود که یک رژیم مصرف جدید برای مخاطب ایرانی ایجاد کنیم؛ به او یادآوری کنیم که بله، انیمیشن ایرانی هم وجود دارد، تک‌ستاره‌هایی نیستند که سالی یک بار متولد شوند. باید مستمر باشد، باید در سالن سینما پخش شود و خانواده‌ها بتوانند با خیال راحت بچه‌هایشان را ببرند و تماشا کنند. 

همزمان، در استان‌های مختلف به دنبال کسانی گشتیم که توانایی تولید انیمیشن دارند. انیمیشن سینمایی در جهان، کار بسیار پیچیده‌ای است. اما در ایران، شرایط متفاوت است. تصمیم من این بود که انیمیشن‌هایی با نرخ تولید بالا بسازیم؛ حداقل سالی یک انیمیشن سینمایی اکران کنیم. در بازه چهار، پنج ساله به سالی دو تا برسیم. وقتی تولید بالا برود و سالن اشباع شود، آن وقت انتخاب اهمیت پیدا می‌کند و بحث کیفیت جدی‌تر می‌شود. 

از ابتدا هم نقطه‌گذاری کردیم که بعضی آثارمان شاخص باشند. ما از لحظه تولد «یوز» می‌دانستیم که این اثر شاخص ماست. هم از نظر هزینه (که کمی بیشتر از بقیه بود)، هم قصه، هم تیم تولید و هم توانمندی‌های فنی. 

 «لوپتو»، «مسافری از گانورا»، «رویا شهر» و «یوز» هر کدام چالش‌های خودشان را داشتند. چطور این چهار فیلم، یکی پس از دیگری، به سرانجام رسیدند؟

سال ۱۴۰۱، سینما تقریباً تعطیل بود. ما تصمیم سختی برای اکران گرفتیم. به ما گفتند: «الان که کسی به سینما نمی‌رود، چرا فیلم را اکران کنیم؟» من گفتم: «دقیقاً به همین دلیل. کودکان ما در این هیاهو، نیاز به اثر سینمایی دارند.» 

«لوپتو» اکران شد. محصول دوره قبلی بود، اما در زمان خودش با «پسر دلفینی» رقابت کرد و فروش بسیار بالایی داشت. بیش از ۲۰ میلیارد تومان، که در آن دوره رقم قابل توجهی بود. جهان داستانی‌اش تثبیت شد، هنوز در ذهن مخاطب کودک هست و اثری دل‌انگیز بود.

همزمان، مسیر دیگری را ادامه دادیم: برگزاری رویداد «رویازی». که چهار دوره‌اش برگزار شد و بعد متوقف شد. از دوره اول یا دوم، پروژه‌ای به نام «مسافری از گانورا» مورد پسند قرار گرفت. و این اثر در مشهد ساخته شد. بعد از یک اثر کرمانی، حالا سراغ یک گروه مشهد رفته بودیم. فیلم بودجه بسیار پایینی هم داشت که این خودش از حیث به اتمام رسیدن پروژه اتفاق مهمی بود. 

تابستان ۹۹، گروه پروژه «رویا شهر» از کاشان به ما مراجعه کرد. سومین اثری بود که خارج از تهران ساخته می‌شد. رویا شهر ساخته شد، در جشنواره ۱۴۰۲ اکران شد. نسخه جشنواره ۸۵ دقیقه بود، ما بعد ازجشنواره ۲۵ دقیقه از سکانس‌ها را حذف کردیم، دوباره فیلمنامه نوشتیم و طی یک سال آینده، ۲۰ دقیقه انیمیشن جدید تولید کردیم و در نهایت اردیبهشت 1404 اکران شد.

سه انیمیشن سینمایی در سه سال اکران کردیم. چهارمین فیلم ما «یوز» از کرمان و شهر بم بود. ایده اولیه‌اش اواخر دهه ۹۰ به مرکز انیمیشن آمده بود و امروز با مدیریت منابع از مرکز انیمیشن سوره و مدیریت منابع انسانی توسط آقای کاوه، به ثمر رسید.

 این چهار انیمیشن، خودش اتفاق مهمی بود. می‌بینم که انیمیشن‌های آماده اکران و پروژه‌های بعدی‌ روی تخته نوشته شده. می‌توانید کمی از آینده بگویید؟ چه زمانی اکران می‌شوند؟ 

سال آینده، انشالله «بادبادک‌ها» را اکران می‌کنیم. «محافظان»، «بیرلیک»، «کبوتر خانه» و چند پروژه دیگر در تولید هستند. از نظر کمی، نرخ تولید ما حتی در استودیوهای بزرگ جهان کم‌نظیر است. دیزنی و پیکسار از یک یا دو اکران در سال به چهار رسیدند و دوباره برگشتند به یک یا دو ( نه به خاطر ناتوانی در تولید، بلکه دلایل دیگر.)

ساخت انیمیشن آنجا خیلی گران است. اما ما انیمیشن زیر ۲۰۰ هزار دلار تولید می‌کنیم. یکی از ارزان‌ترین انیمیشن‌های موفق در آمریکا (ربات وحشی) حدود ۷۵ میلیون دلار هزینه داشت. فاصله سرمایه‌گذاری ما با جهان زیاد است، اما فاصله کیفی ۷۵ برابر نیست. 

 درباره جهان‌های روایی فانتزی حرف زدید. آیا به فکر گسترش یک جهان داستانی هستید؟ اسپین‌آف، قسمت دوم، فرانچایز... یا ترجیح می‌دهید آی‌پی‌های جدید خلق کنید؟

تصمیم ما این بود که تعداد آی‌پی‌هایی که خلق می‌کنیم، زیاد باشد. هم تجربه خلق جهان‌های متعدد داشته باشیم، هم بتوانیم انتخاب کنیم. تنوع آی‌پی برایمان مهم بود. تولیدکنندگان و مصرف‌کنندگان هم عادت به فرانچایز ندارند. در سینمای رئال هم نمونه زیادی نداریم. وقتی یوز تمام شد، نویسنده و کارگردان گفت: «نمی‌خواهم ادامه دهم، می‌خواهم جهان جدیدی خلق کنم.» از نظر روانشناختی هم سخت است سه سال شبانه‌روز درگیر یک پروژه بودن، بعد بخواهی همان را ادامه دهی. اما در «یوز»، ما حتماً سریال آن را خواهم ساخت حتی با تیم جدید. اراده جدی داریم که یوز به تولید انبوه و فرانچایز برسد. کاراکتر ماندگاری است. 

 برویم سراغ آخرین ساخته مرکز انیمیشن سوره که روی پرده سینماست، انیمیشن«یوز». چرا یوز؟ چرا نه حیوان دیگری؟ چالش‌های فنی و ایده‌پردازی‌اش چه بود؟

یوز، المان متأخر هویت ساز جامعه ایرانی است. المانی که سلایق مختلف فرهنگی و سیاسی روی آن اجماع دارند. برای اثر هویت‌ساز و تمدن‌ساز، باید روی المان‌هایی کار کنیم که مصادره به یک سلیقه نشود. تصویر یوز روی پیراهن تیم ملی است و هیچ حیوان دیگری تا به حال آنجا نبوده، چرا؟ چون حساسیت و اجماع روی آن است. از طرفی ما در جنگ ۱۲ روزه دیدیم، مهمترین عنصر وحدت‌بخش، ایران بود. یوز هم به عنوان یک نماد فرهنگی همین کارکرد را برای کودک می‌تواند داشته باشد.

 برنامه‌ای برای اکران بین‌المللی دارید؟ پسر دلفینی در روسیه و چند کشور اروپایی اکران شد. شما چه برنامه‌ای دارید؟

 یکی از مهم‌ترین اهداف ما، حضور در بازارهای بین‌المللی است. به خصوص اکران سینمایی. بخش بین‌الملل ما خیلی فعال بوده، اما کار سختی است. مخاطب خارج از ایران، فیلم غربی با کیفیت بالا می‌بیند. پرداخت هزینه برای فیلم ایرانی با کیفیت متوسط، سخت است. از نظر فرهنگی هم پذیرش کم است.

ما در پاکستان لبنان، عراق، کره جنوبی و... اکران کردیم، اما بازگشت سرمایه محقق نشد. هنوز انیمیشن ایران برای اکران جهانی فاصله دارد. هم کیفی، هم محتوایی. تلاش می‌کنیم راهی به بازار جهانی پیدا کنیم. اکران‌هایی داشتیم، در بازارها شرکت می‌کنیم، اما هنوز سهم جدی نداریم. مثلادرباره اکران بین المللی «یوز» با کمپانی‌های بزرگ مذاکره کردیم، اما وقتی دیدند یوز به ایران برمی‌گردد و کاراکتر منفی آمریکایی است، کنار کشیدند. حرف تمدن‌ساز و هویت‌ساز داریم، اما فروختن آن در جهان سخت است. حرف خنثی هم نمی‌توانیم بزنیم.

اثر تمدن‌ساز و هویت‌ساز چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد؟

غرب با فرم، استعمار نرم می‌کند. قصه‌گویی دیزنی با هزار و یک شب متفاوت است. هر فرمی، روایت خاص خودش را دارد. وقتی از سعدی و مثنوی عدول کنی، قصه‌های غربی را باید بگویی. وظیفه نهاد فرهنگی، ابداع فرم است. ما باید فرم بومی بسازیم. مثلا در انیمیشن «با بابام» فرم ساده اما منحصربه‌فرد است. ریزه‌کاری‌های بصری زیاد دارد. با ۲۳ قسمت ۵ ۶ دقیقه‌ای، بیش از ،۲۵ ۳۰ هزار نسخه کتاب فروختیم.

سریال‌های انیمیشنی‌ چطور؟ چند تا تولید کردید؟ 

 سریال‌های پخش‌شده مرکز انیمیشن سوره در تلویزیون تا به امروز این‌ها بوده است: «بابام»، «گروه فریاد» ، «زیتون سرخ»، «موتورها»، «نام‌ها». چندتایی هم سریال آماده پخش داریم مثل آماده پخش: «خواب‌ دزد»، «ابرقهرمان‌ها»، «آدامسی‌ها»، «شازده»، «پیازک».

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha