۱۴۰۴.۰۷.۳۰

جعفر گلشن‌روغنی در دومین نشست «دشواره‌های همزیستی مستند و داستان» که عصر سه‌شنبه، ۲۹ مهر ۱۴۰۴، در سالن صفارزاده برگزار شد گفت: مخاطب شناسی، کلید حل دشواری‌های همزیستی مستند و داستان در روایت‌های تاریخی است.

به گزارش روابط عمومی‌حوزه هنری انقلاب اسلامی، دومین نشست «دشواره‌های همزیستی مستند و داستان»، با موضوع بررسی کتاب «متهم دادگاه old bailey» و با حضور مرتضی قاضی، محمد قائم‌خانی، هادی عبدالوهاب و جعفر گلشن‌ روغنی، عصر سه‌شنبه، ۲۹ مهر ۱۴۰۴، در سالن صفارزاده حوزه هنری برگزار شد.

مرتضی قاضی، کارشناس و نویسنده کتاب «متهم دادگاه old bailey» در ابتدای این نشست با بیان خلاصه‌ای از داستان کتاب گفت: عبدالله نوری‌پور یکی از اعضای گروه دستمال سرخ‌ها بود که زندگی خاص، پرچالش و جذابی داشت.نوری‌پور در دوران انقلاب اسلامی در محله تهران‌نو ساکن بود و شاهد و ناظر بسیاری از وقایع مهم آن زمان بود. پس از انقلاب، او به سپاه پاسداران پیوست و در مناطق پاوه، سنندج و مریوان فعالیت کرد. در سال ۱۳۵۹ مأموریتی حساس به او واگذار شد که طی آن باید سرشاخه‌های کودتا را شناسایی می‌کرد. برای انجام این مأموریت، نوری‌پور بدون تسلط بر زبان و فرهنگ انگلیسی به انگلستان سفر کرد اما پیش از آغاز مأموریت، در جریان یک حادثه انفجاری یکی از همراهانش شهید شد و او در حین کمک به انتقال مجروحین دستگیر شد. این دستگیری به محاکمه و سپس ۸ سال زندان برای نوری‌پور منجر شد. او چند ماه پیش از پایان جنگ آزاد شد.

شناخت مخاطب؛ کلید چالش مستند و داستان

جعفر گلشن‌روغنی، کارشناس مدعو، در نشست دشواره‌های همزیستی مستند و داستان به بررسی تفاوت‌ها و شباهت‌های این دو ژانر پرداخت و گفت: مستند چیست و داستان چیست؟ آیا داستان چیزی جز زندگی انسان‌ها در قالب تخیل است؟ اگر مرکز ثقل مستند را تاریخ بدانیم، این دو چه نسبتی با هم دارند؟ چرا آن‌ها را کنار هم قرار می‌دهیم؟

وی افزود: به نظرم همه ماجرا برمی‌گردد به مخاطب. عده‌ای نوشته شما را داستان می‌دانند، عده‌ای مستند و عده‌ای تاریخی.

گلشن‌روغنی تأکید کرد: در غرب، این موضوع به خوبی مدیریت شده و آن‌ها با مخاطب‌شناسی پیشرفته‌ای که دارند، دقیق می‌دانند چه چیزی برای چه کسی باید نوشته شود.

این کارشناس با بیان طبقه‌بندی مخاطبان کتاب، گفت: ما ۵ رده مخاطب داریم. اول مخاطب کودک است. گروه بعدی جوانان علاقه‌مندی هستند که از نوجوانی عبور کرده‌اند و تحصیلات دانشگاهی هم ندارند. گروه سوم دانشگاهی‌ها هستند که متخصص تاریخ هم نیستند اما علاقه‌مند به خواندن هستند و توانایی درک مفاهیم موجود در کتاب‌ها را دارند. گروه چهارم طبقه عامه مردم هستند؛ اعم از زنان خانه‌دار و مردان میان‌سال که اهل مطالعه هستند و ما باید برایشان تغذیه فکری داشته باشیم. و گروه پنجم که شاید جامعه هدف من باشند، گروهی هستند که تخصصشان تاریخ معاصر ایران است و به مفاهیم و واژه‌ها مسلط هستند بنابراین مشکل و نقطه عطف بزرگ این‌که چرا ما به این دشواره‌ها فکر نمی‌کنیم، مخاطب است.

شناخت مخاطب؛ کلید چالش مستند و داستان

محمد قائم‌خانی، کارشناس این نشست، با اشاره به تجربه مطالعه کتاب مورد بحث گفت: مکاتب جدید تاریخ‌نگاری با شیوه‌هایی وارد میدان شده‌اند که چندان ربطی به ما ندارند، اما در مسئله تاریخ، تکانه‌هایی جدی ایجاد کرده‌اند.

وی ادامه داد: این فضا بر اساس نگاه‌های تازه‌ای شکل گرفته و باعث شده آن ادعای کلاسیک قرن نوزدهم به بعد که درباره تاریخ مطرح بود، عملاً دیگر مدافع جدی نداشته باشد.

قائم‌خانی تأکید کرد: مسئله دشواری‌ها در این حوزه، تنها به مخاطب محدود نمی‌شود. هر کتاب درستی طبیعتاً یک روایت درون خود دارد. وقتی شما روایتی از چیزی ارائه می‌دهید، ذهن‌ها را درگیر می‌کند.

شناخت مخاطب؛ کلید چالش مستند و داستان

وی با اشاره به نمونه‌هایی از روایت‌های اخیر بر ضد حکومت‌های چپ و کمونیستی افزود: در یک بازه ده‌ساله، حتی در کتاب‌های جدی هم مسئله روایت دیده می‌شود، چون روایت به منظر آن فردی که روایت می‌کند، ربط دارد.

هادی عبدالوهاب، کارشناس، گفت: فکر می‌کنم نباید حساسیت زیادی روی برخی اصطلاحات داشت و بهتر است روندی را که مربوط به عناصر داستان است، بررسی کنیم تا بعد درباره ماهیت اثر تصمیم بگیریم.

عبدالوهاب مهم‌ترین ویژگی کتاب مورد بحث را استفاده از روایت غیرخطی دانست و توضیح داد: روایت غیرخطی اول‌شخص، جریان سیال ذهن است. این روایت تک‌گویی است که اگر به صورت غیرخطی ارائه شود، زبان روایت به هم می‌ریزد؛ مثلاً جایی از داستان در فرودگاه فرانکفورت و انگلیس است و ناگهان به گذشته برمی‌گردیم، در ذهن کسی که در زندان است و هر چیزی که به ذهنش می‌رسد مرور می‌شود. گذشته ترتیب خاصی ندارد.

شناخت مخاطب؛ کلید چالش مستند و داستان

عبدالوهاب در خصوص ویژگی‌های جریان سیال ذهن گفت: زبان ممکن است نامتعارف باشد و فرد به زبان فارسی معیار فکر نکند، مثل کاری که نجف دریابندری در ترجمه کتاب «گور به گور» اثر  ویلیام فاکنر انجام داده است. جریان سیال ذهن سانسورپذیر نیست، زیرا در فکر کردن، انسان سانسور نمی‌کند. همچنین ساختارگریزی دارد و ما را به سمت تداعی آزادی می‌برد که ممکن است تخیل و واقعیت را در هم بیامیزد.

هادی عبدالوهاب با اشاره به نسبت روایت غیرخطی با داستان گفت: با توجه به این موارد، من به این اثر به عنوان داستان نگاه می‌کنم. کتاب «متهم دادگاه Old Bailey» باید درباره متهم همان دادگاه باشد، اما در فلش‌بک‌های متعدد اطلاعاتی درباره شخصیت می‌گیریم که ارتباط مستقیمی با گرفتار شدن او ندارد.

وی افزود: نفر اول داستان کاملاً شخصیت‌پردازی شده است و اگر مرز بین مستند و داستان به درستی درک نشود و دچار خطای شناختی شویم، مخاطب، کتاب را به عنوان مستند می‌خواند اما برداشت داستانی از آن دارد که می‌تواند تبعاتی به همراه داشته باشد.

هادی عبدالوهاب تاکید کرد: داستان در واقع یک موضع هستی‌شناسانه دارد که می‌خواهد یک واقعیت و در پس آن حقیقتی را بازگو کند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha