۱۴۰۴.۰۷.۳۰

حبیب رحیم پور دکترای فلسفه تعلیم و تربیت در نشست نقد و بررسی کتاب «تاریخ فرهنگی مدارس اسلامی» گفت: این کتاب از آن دسته کتاب‌هایی است که حتی اگر با نویسنده در بخش‌هایی از آن هم‌نظر نباشید، از وقتی که برای خواندن کتاب سپری کرده‌اید پشیمان نمی‌شوید و ارزش خواندن دارد.

به گزارش روابط عمومی حوزه هنری انقلاب اسلامی، نشست نقد و بررسی کتاب «تاریخ فرهنگی مدارس اسلامی»، صبح سه‌شنبه، ۲۹ مهر ۱۴۰۴، با حضور حبیب رحیم پور دکترای فلسفه تعلیم و تربیت، محمد نیازی میزبان نشست و پژوهشگر تاریخ فرهنگی، زهرا مینایی پژوهشگر علوم اجتماعی و انسانی و مؤلف کتاب، محسن صبوریان عضو هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگه تهران، در سرای شهید آوینی حوزه هنری برگزار شد.

محمد نیازی، میزبان نشست و پژوهشگر تاریخ فرهنگی در ابتدای این نشست گفت: این اولین جلسه‌ای است که پژوهشکده‌ فرهنگ و هنر اسلامی پیرامون تاریخ فرهنگی مدارس اسلامی برگزار کرده است. از وقتی که من وارد پژوهشکده فرهنگ و هنر شدم، این سوال علمی برایم مطرح بود که چگونه می‌توانیم یک صورت‌بندی و یافت علمی از علوم اجتماعی در ایران داشته باشیم.

این کتاب ارزش خواندن دارد

نیازی افزود: ماحصل گفتگوهای ما این بوده که اگر بتوانیم رویدادها، روندها و نهادهای اجتماعی تاریخ معاصر خودمان را با توصیفی انتقادی و غنی تحلیل کنیم، گام اول را برای تولید علم اجتماعی بومی برداشته‌ایم. به همین خاطر مسئله تاریخ فرهنگی و اجتماعی در پژوهشکده‌ فرهنگ و هنر اسلامی برجسته شد.

وی در ادامه عنوان کرد: ذیل این مسئله، چند پروژه کلان و سوژه مهم در دستور کار قرار گرفت؛ یکی از آنها مسئله تاریخ اجتماعی انقلاب اسلامی بود که از منظر تاریخ سیاسی بررسی شد. پروژه دیگر مربوط به نهادسازی‌های علمی و دینی است که در صد سال اخیر با آن مواجه بوده‌ایم و مسئله سوم، دین‌داری معاصر است.

میزبان نشست گفت: از دل این گفتگوها به ایده تاریخ مدارس اسلامی رسیدیم و سعی کردیم مدارس اسلامی را که تا پیش از این، عمدتاً از منظر تعلیم و تربیت مورد توجه قرار گرفته بودند، از زاویه تاریخ فرهنگی و اجتماعی مورد مطالعه قرار دهیم.

زهرا مینایی پژوهشگر علوم اجتماعی و انسانی و مؤلف کتاب «تاریخ فرهنگی مدارس اسلامی»، درباره مسیر نگارش رساله دکتری خود گفت: از سال ۹۲ که در مقطع دکتری مشغول تحصیل بودم تا ۱۴۰۴ که از رساله‌ام دفاع کردم، بچه‌های من به دنیا آمدند و می‌شود گفت که این کتاب سومین بچه من است. به همان اندازه‌ای که به بچه‌هایم علاقه‌مندم، به این کتاب هم علاقه دارم. نه به این دلیل که برایش زحمت کشیدم، بلکه به این خاطر که من را تغییر و بسیاری از سوالات ذهنی‌ام را پاسخ داد.

مینایی ادامه داد: این‌که ما کجا ایستاده‌ایم، دغدغه اصلی ذهنی من بود و فقط یک سؤال پژوهشی برای رساله دکتری نبود. مسئله این بود که ما در بین جهان سنت و مدرنیته کجا قرار داریم. با توجه به اینکه رشته لیسانسم جامعه‌شناسی بود، بنیان‌های اصلی ذهنی‌ام در دوره لیسانس شکل گرفت و بعد از تغییر رشته، این سوال را این‌گونه مطرح کردم که اگر پدیده‌ای تعلیم و تربیتی را در نظر بگیریم که نیروهای مختلف اجتماعی، اعم از سنت و مدرنیته، به آن برخورد می‌کنند، در تاریخ چه پدیده‌ای می‌تواند باشد؟ و این‌جا بود که به مدرسه اسلامی رسیدم. دغدغه من، مدرسه اسلامی نبود.

وی در ادامه توضیح داد: من سال‌ها در مدرسه دولتی درس خواندم و بعد در نمونه دولتی فرهنگ، اما مدرسه اسلامی را به این دلیل انتخاب کردم که یک کانون موضعی قدرت و دانش است؛ جایی که نیروهای اسلامی و خود علم با قرائت‌های مختلف به آن برخورد می‌کنند و شکل خاصی از تکینگی دارد.

این کتاب ارزش خواندن دارد

مؤلف کتاب تاریخ فرهنگی مدارس اسلامی افزود: وقتی وارد این حوزه شدم، ادبیات سنت و مدرنیته را بازخوانی کردم و متوجه شدم رویکردهای ذات‌گرایانه با نگاه‌های میشل فوکو (فیلسوف، روان‌شناس، تاریخدان، باستان‌شناس اندیشه، متفکر و جامعه‌شناس فرانسوی) متضاد است و نمی‌شود با آن‌ها همراه شد. این‌جا بود که از خودم پرسیدم اصلاً سنت و مدرنیته چیست و آیا می‌شود نگاه ذات‌گرایانه به آن داشت یا نه؟ و اینکه آیا می‌توان ذیل یک قالب کلی درباره آن صحبت کرد؟ دیدم که نه. هر پدیده‌ای که در دوره تاریخ معاصر ما به وجود آمده، شکل تک و منحصر به فردی دارد اما نمی‌توانم انکار کنم که در تاریخ معاصر ما پدیده‌ای غریب و ناآشنا وجود دارد که با آن مواجهیم.

مینایی در ادامه گفت: سوال اصلی رساله من این بود که اساساً چه اتفاقی افتاد که مدارس اسلامی در این دوره تاریخی ظهور کردند؟ میشل فوکو تبارشناسی می‌کند و می‌پرسد «چرا این قصه و نه هیچ قصه دیگری؟» اما من پرسیدم «چرا مدارس اسلامی در این دوره تاریخی و نه دوره‌های دیگر؟» این‌جا بود که تاریخ را مثل زمین بازی دیدم که نیروهای ناسازگار با هم برخورد می‌کنند و جابه‌جایی‌هایی رخ می‌دهد. بنابراین باید در ابتدا که مدرسه اسلامی در آن شکل گرفته را پیدا می‌کردم.

این پژوهشگر در پایان تاکید کرد: سؤال اصلی همان سنت و مدرنیته است. تاریخ معاصر مثل آیینه‌ای نیست که تکه تکه شده باشد و ما بتوانیم مثل پازل آن را کنار هم بچینیم تا تصویر مشخصی داشته باشیم. بلکه تاریخ مثل یک آیینه تکه‌ای است در یک اتاق آیینه‌ای که با هر نوری که بازتاب می‌کند، شکل‌های متفاوتی به خود می‌گیرد.

حبیب رحیم‌پور، دکترای فلسفه تعلیم و تربیت، درباره این کتاب اظهار کرد: کتاب «تاریخ فرهنگی مدارس اسلامی» ارزش خواندن دارد. دوستانی که در حوزه تعلیم و تربیت آثار فارسی‌زبان را مرور می‌کنند، بارها این تجربه را داشته‌اند که بعد از خواندن برخی کتاب‌ها، از صرف وقت خود پشیمان شده‌اند، اما این کتاب از آن دسته آثاری است که حتی اگر در بخش‌هایی با نویسنده هم‌نظر نباشید، از زمانی که برای مطالعه‌اش گذاشته‌اید، پشیمان نخواهید شد.

رحیم‌پور از پژوهشکده فرهنگ و هنر به خاطر انتشار این اثر تشکر کرد و افزود: فضای گفتمانی این کتاب چندان سازگار با فضای پژوهشکده نیست و این اثر را باید جزو آثار شورشی پژوهشکده دانست. این بلند نظری ذاتی کار پژوهشی است که باید در هر مدیریت نهاد پژوهشی مدنظر قرار گیرد، زیرا بسیاری از افراد از این ادب ضروری رویگردان می‌شوند.

این کتاب ارزش خواندن دارد

این پژوهشگر به اهمیت توجه به نماد مدرسه در تاریخ فرهنگی اشاره کرد و گفت: مدرسه هنوز در فضای نظری و علمی ایران پژواک کافی نیافته است. همچنین یکی از امتیازات پژوهشکده این است که رساله دکتری پژوهشگر را از مرگ در بایگانی نجات داده و آن را به صورت کتاب منتشر کرده است.

وی درباره عنوان کتاب گفت: عنوان اولیه این اثر «تبارشناسی مواجه مدارس اسلامی با مدرنیته به مثابه تحولی آموزشی و الهام‌بخشی آن برای نظام آموزش و پرورش ایران» بوده است. وقتی کتاب وارد فضای عمومی می‌شود، تغییراتی در عنوان آن رخ می‌دهد، اما متوجه نشدم چرا واژه «تبارشناسی» از عنوان حذف شده، در حالی که هم روش به کار رفته و هم چارچوب نظری کاملاً تبارشناسی میشل فوکو است.

ویژگی اثر

رحیم‌پور تأکید کرد: مسئله اصلی توجه به رویکرد نظری کتاب است. ویژگی مهم اثر، رویگردانی از ذات‌گرایی است. به نظر من، یکی از الزامات برون‌رفت از تنگنایی که در مطالعات نظری تعلیم و تربیت ایران وجود دارد، همین رویکرد است.

وی افزود: ادبیات تربیتی و گفتمان ایران در دوگانه‌ای گرفتار شده که باید خودش را از این دوگانگی نجات دهد. بخش بزرگی از آثار نظری موجود، در معنای دقیق کلمه تئوریک نیستند.

رحیم‌پور به چند ویژگی رویکرد فوکویی اشاره کرد و گفت: اثر تلاش کرده به خصلت‌هایی مانند پرهیز از خطای کلیت، خطای آغاز، غایت‌گرایی و خطای دوگانه‌های کاذب پایبند باشد. مهم‌ترین چیزی که باید پرهیز می‌شد، خطای کلیت است.

وی در نهایت بیان کرد: سؤال اصلی باید این باشد که مدرسه چه چیزی باید باشد، اما کتاب بیشتر پرسیده که مدرسه چه بوده است. شاید برای فهم وضعیت تاریخی مدرسه در ایران بتوان از این ره‌یافت‌ها استفاده کرد. یکی از ویژگی‌های برجسته کتاب، عبور از مفهوم صرف تربیت به مفهوم مدرسه است.

محسن صبوریان، عضو هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، درباره کتاب گفت: دانش تاریخی ما درباره تاریخ فرهنگی بسیار اندک است و هر کاری که در این زمینه انجام شود، ارزشمند بوده و باید ترویج شود. این مسئله درباره مدارس اسلامی هم صادق است و شاید همین موضوع باعث شود امتیاز این کتاب نسبت به کتاب‌هایی که فقط به تاریخ می‌پردازند، بیشتر باشد.

وی افزود: ما عنوان «تاریخ فرهنگی» را می‌بینیم، اما عنوان «تبارشناسی» را نمی‌بینیم و واقعاً با آنچه تاریخ فرهنگی می‌خواهد به ما بگوید، آشنا نمی‌شویم.

این کتاب ارزش خواندن دارد

صبوریان سپس به موضوع ذات‌گرایی اشاره کرد و گفت: شما مدرنیته را کنار گذاشته‌اید اما در زیرعنوانِ کار، مواجه مدارس اسلامی با مدرنیته را مطرح کرده‌اید، در حالی که از نظر شما مدرنیته مفهومی فاقد معنا است. شما تلاش کرده‌اید از این مفهوم دوری کنید اما باز هم گرفتار آن شده‌اید.

وی درباره رویکرد میشل فوکو اظهار کرد: آیا فوکو به دنبال ارائه روش در کارش بوده یا صرفاً مطالعه تاریخ جنون، تیمارستان و نهادهای مدرن منجر به ایده‌هایی شده که بعداً دیگران تلاش کردند از آنها روش‌شناسی بسازند؟ من به خصوص با تأکید بر غیرذات‌انگاری مشکل دارم. هرگونه تعریف مفهومی که شما دنبال می‌کنید باید ذات‌گرا باشد، زیرا اگر مفهوم را از ذات خودش تهی کنیم، فهم آن ممکن نیست.

صبوریان در پایان تاکید کرد: تاریخ نمی‌تواند به شکل تکین روایت شود و حتماً باید مفهومی باشد. در شرایط تکینگی، امکان علم وجود ندارد. تاریخ باید به صورت مفهومی روایت شود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha