۱۴۰۴.۰۶.۱۱

مستند «بمب‌ها می‌آیند» به خوبی توانسته است یکی از بخش‌های کلیدی دفاع هوایی ایران در جنگ تحمیلی را به تصویر بکشد و اهمیت پروژه «شباهنگ» را به عنوان یک نقطه عطف امنیت ملی در بحبوحه جنگ نشان دهد.

 وقتی اولین موج حملات هوایی رژیم صهیونیستی بر فراز ایران بامداد ۲۴ خردادماه ۱۴۰۴ شروع شد، پدافند هوایی کشور وارد یکی از مهم‌ترین آزمون‌های تاریخ خود شد. موجی از موشک‌های کروز، پهپادهای انتحاری و جنگ‌الکترونیک، با هدف فلج کردن دفاع هوایی ایران به پرواز درآمده بود اما آنچه دشمن با آن روبه‌رو شد، سیستمی چندلایه و آماده بود که سال‌ها زیر فشار تحریم‌ها و در میدان‌های واقعی جنگ، آبدیده شده بود. در حالیکه حافظه تاریخی ملت ایران به خوبی به یاد دارد که در دوران جنگ تحمیلی در حالیکه ایران بعد از یک تغییر سیستم حاکمیتی به اراده مردم، با شدیدترین تحریم‌ها مواجه شده بود، رژیم بعث این  نهال نوپا را طعمه مناسبی برای بروز قدرت‌نمایی خود می‌دید و جنگ ناجوانمردانه‌ای را علیه ملت و دولت ایران آغاز کرده بود.اوج وحشیگری این رژیم، بمباران شهرها و مناطق مسکونی و مردم غیرنظامی بود. در این اثنا نیروهای ارتش جمهوری اسلامی از هیچ تلاشی برای مقابله با حملات دشمن دریغ نکردند.
 
بازخوانی یک تهدید

رمضان سال ۱۳۶۴ است و صدام پیاپی تهدید به بمباران تهران می‌کند. او تهدیداتش را عملی کرده و مردم ایران در پایتخت از موشکباران رژیم بعث در امان نیستند. نیروهای غیور نظامی و ارتشی وارد عمل می‌شوند. آن‌ها تنها ۲۰ روز فرصت دارند تا به تاسیس سایت پدافندی برای مقابله با هواپیمای میگ بمب‌افکن رژیم بعث برسند. این چالش بزرگ با امکانات در دسترس، فقط با معجزه حل می‌شود.

امیرسرتیپ عطاالله بازرگان این مسئولیت را برعهده می‌گیرد و پروژه «شباهنگ» آغاز می‌شود. این داستان، دستمایه ساخت مستندی نیمه‌بلند است که مهدی ملکی ساخت آن را کلید زد.‎ مستند «بمب‌ها می‌آیند» به کارگردانی مهدی ملکی، اثری ۳۳ دقیقه‌ای است که در هشتمین جشنواره تلویزیونی مستند و پانزدهمین جشنواره مردمی فیلم عمار به نمایش درآمد و جایزه بهترین مستند نیمه بلند از نگاه مردم را در جشنواره عمار کسب کرد. موضوع این مستند به پروژه پدافندی «شباهنگ» در سال ۱۳۶۴ مربوط می‌شود؛ پروژه‌ای که با هدف حفاظت از تهران در برابر حملات هوایی رژیم بعث عراق در دوران جنگ تحمیلی شکل گرفت. مسئول این قرارگاه پدافندی برعهده امیرسرتیپ عطالله بازرگان بود.

 این مستند به یکی از نقاط کمتر روایت شده تاریخ دفاع مقدس می‌پردازد و در عین حال از زبان روایت‌گران اصلی و تصاویر آرشیوی، حس واقعی و ملموسی از شرایط بحرانی آن دوران ارائه می‌دهد.
 
ساختار و روایت مستند

در «بمب‌ها می‌آیند» روایت‌گر به صورت بیرونی و با استفاده از مصاحبه‌های افراد کلیدی پروژه، مانند امیرسرتیپ عطاءالله بازرگان و تیم وی و همچنین نیروهای میدانی پای کار، داستان را پیش می‌برد. روایت خطی و منظم مستند، که با ترکیب تصاویر آرشیوی همراه است، کمک می‌کند تا مخاطب حتی بدون آشنایی قبلی با مباحث نظامی، به خوبی مراحل شکل‌گیری و کارکرد پروژه «شباهنگ» و پدافند هوایی را درک کند. ‎روایت مستند، علاوه بر پرداخت به جنبه فنی پروژه، وجه انسانی و اراده نیروهای غیور ارتش جمهوری اسلامی ایران را نیز برجسته می‌کند. این امر باعث می‌شود که مستند به اثری فراتر از گزارش صرف تبدیل شود و حس همدلی و همراهی با نیروهایی که در شرایط دشوار، با توکل و دانش فنی از امنیت شهر دفاع کردند را منتقل کند. دقیقا نکته‌ای که در جنگ دوازده روزه نیز به آن نیاز داریم.‎استفاده دقیق و هوشمندانه از تصاویر آرشیوی، به ویژه فیلم‌های هوایی، فیلم‌های استقرار سامانه پدافندی و صحنه‌های مرتبط با تهدیدات هوایی عراق، به مستند اعتبار تاریخی قابل توجهی می‌بخشد. تصاویر واقعی بمباران‌ها، لحظات آماده‌باش نیروهای پدافند و نمایش سامانه‌های دفاع هوایی، مخاطب را درگیر و همراه می‌کنند. این تصاویر سابقا در هیچ مستندی به کار گرفته نشده بود.
 
نیاز به پیوند تاریخی با وضعیت امروز‎

پیشنهاد می‌شود این ایده برای وضعیت فعلی سامانه‌های پدافندی به‌خصوص در جنگ دوازده روزه اخیر نیز اجرا شود. در این جنگ تحمیلی میان ایران و رژیم اسرائیل که به درگیری‌های منطقه‌ای پیچیده‌ای انجامید، اهمیت سامانه‌های دفاع هوایی به شدت برجسته شد. این مقایسه نشان می‌دهد که تلاش و توکل نیروهای نظامی در هر دو دوره (جنگ تحمیلی و امروز) پیوسته و ریشه‌دار است.‎اگرچه فناوری و تجهیزات دفاعی در این چند دهه پیشرفت چشمگیری داشته‌اند، روحیه ایثار، دانش فنی و استقامت نیروهای نظامی همچنان جزو مولفه‌های اصلی حفظ امنیت کشور به شمار می‌رود. مستند به طور غیرمستقیم به این نکته می‌پردازد که دانش و تجربه، روحیه تعهد، وطن‌دوستی و ایثار نیروهای حافظ امنیت کشور، ستون مهمی برای حفظ امنیت ملی کشور است.‎از سوی دیگر، حس اعتماد مردم به نیروهای نظامی که در مستند از زبان شاهدان، فرماندهان و مسئولین نظام مقدس بازتاب یافته، در شرایط امروز نیز همچنان یک عنصر کلیدی امنیت ملی است. این اعتماد، به ویژه در مواجهه با تهدیدات پیچیده و چندوجهی منطقه‌ای، به شکل‌گیری یک جبهه ملی دفاعی کمک می‌کند.
 
 
نقش مستند در حفظ حافظه تاریخی

‎«بمب‌ها می‌آیند» تنها یک روایت از یک پروژه نظامی نیست، بلکه بخشی از حافظه جمعی دفاع مقدس ملت ایران است. در سال‌هایی که بخش عمده‌ای از تولیدات رسانه‌ای به روایت‌های عمومی‌تر یا فیلم‌های داستانی جنگ اختصاص یافته، این مستند با تمرکز بر یک بخش فنی و کمتر شناخته شده، با یک روایت صحیح، گام مهمی در ثبت و انتقال دقیق تاریخ رشادت‌های ملت ایران علیه نیروهای متخاصم بیرونی برداشته است.‎این مستند به نسل جدید فرصتی می‌دهد تا با گوشه‌ای از فداکاری‌ها و هوشمندی‌های نیروهای نظامی آشنا شوند، موضوعی که در جنگ رسانه‌ای امروز ممکن است کمتر مورد توجه قرار گیرد. در عین حال، این اثر نمونه‌ای از اهمیت استفاده درست از منابع آرشیوی و روایت‌های دست اول است که به مستندسازان آینده مسیر روشنی نشان می‌دهد.
 
 
‎‎نیاز جدید

‎ مستند «بمب‌ها می‌آیند» به خوبی توانسته است یکی از بخش‌های کلیدی دفاع هوایی ایران در جنگ تحمیلی را به تصویر بکشد و اهمیت پروژه «شباهنگ» را به عنوان یک نقطه عطف امنیت ملی در بحبوحه جنگ نشان دهد. ساختار روایت، استفاده موثر از آرشیو و‎ مصاحبه‌ها، تدوین مناسب، همگی به ایجاد اثری معتبر و تاثیرگذار کمک کرده‌اند.‎پیوند این مستند با شرایط امروز و تاکید بر تداوم دانش فنی، روحیه توکل و تلاش نیروهای نظامی، آن را از صرف یک روایت تاریخی فراتر برده و به یک درس مهم برای نسل‌های امروز و فردا تبدیل کرده است. این مستند نه تنها تاریخ را ثبت می‌کند بلکه الهام‌بخش ادامه راهی است که برای حفظ امنیت ملی باید پیموده شود.
پیشنهاد می‌شود از ظرفیت روایی جنگ دوازده روزه استفاده شود تا جنگ قدرتمند پدافندی بین ایران با رژیم منحوس صهیونیستی در قالب مستندهای متعدد و متنوع تولید شده تا این برهه از تاریخ درخشان فداکاری‌ها و توانمندی‌های نیروهای جان‌برکف دفاع پدافندی جمهوری اسلامی ایران در تاریخ ثبت شود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha