به گزارش روابط عمومی حوزه هنری انقلاب اسلامی، شب گذشته ۱۳ بهمن ماه حوزه هنری انقلاب اسلامی میزبان سه فیلم سینمایی با مضمون اجتماعی بود که هر یک از زاویهای مسائل و معضلات جامعه را به تصویر میکشید.
در میان فیلمهای اکران شده، فیلم سینمایی «شوهر ستاره» به عنوان سومین اثر ابراهیم ایرجزاد با مضمون اجتماعی و خانوادگی به نمایش درآمد و روایتگر داستان زندگی زنی بیوه به نام ستاره است که با کارگری امرار معاش میکند. ستاره متوجه میشود که زمان محدودی برای فرزندآوری دارد پس او تصمیم به ازدواج مجدد میگیرد و در پی مردی مناسب برای خود است.
ابراهیم ایرجزاد در این فیلم مشکلات اجتماعی را دستمایه ساخت فیلمش قرار داده که انسان امروزی از نزدیک آن را مشاهده یا تجربه کرده است. او توانسته یکی از مسائل زن امروز را با بازی فریبا نادری به خوبی به مخاطب حاضر در سینما نشان دهد و به محدودیتها و دغدغه یک زنِ در آستانه میانسالگی بپردازد.
در این فیلم فریبا نادری با نقشی جدید و متفاوت ظاهر شده و همکاریاش با حامد بهداد که بازیگر نقش مقابل اوست، ترکیبی تازه را به وجود آورده است که حالا نقطه قوت فیلم هم به شمار میرود.
در مقابل، حامد بهداد که آخرین بار با فیلم «قصر شیرین» در جشنواره فیلم فجر حضور پیدا کرده بود، در نقش یونس، راننده تاکسی و یکی از گزینهها برای همسری ستاره، ظاهر شده است. در این اثر مخاطب چندان با حامد بهداد و کاراکتر یونس ارتباط برقرار نمیکند و بخاطر نوع داستان، یونس صرفا به عنوان یک گزینه ازدواج باقی میماند چراکه فیلم به گونهای پیش میرود که اطلاعات چندانی از زندگی و گذشته یونس به مخاطب منتقل نمیشود و صرفا در چند سکانس به صورت جسته و گریخته دختری را میبینیم که علاقهمند به فوتبال است و گویا به دلیل سختگیری پدر خانواده یعنی حامد بهداد (یونس) در زیرزمین خانه زندانی شده و با وقوع زلزله همانجا مرده است. این حجم از ابهام باعث سردرگمی مخاطب و عقیم ماندن فیلم و کاراکتر آن در برقراری ارتباط با مخاطب میشود.
اگرچه داستان باورپذیر و برگرفته از جامعه ایرانی است و نوع شخصیتپردازیها کاملا حسابشده و دقیق است اما در این فیلم موسیقی نه تنها هیچ حس و احساسی را در مخاطب بر نمیانگیزاند بلکه جایی در میان وقایع داستان هم باز نمیکند و نقشی در به فکر فرو بردن مخاطب ندارد.
سینمای ایرجزاد به دلیل عمق نگاه و روایتهای خاصش، همیشه مورد توجه قرار گرفته اما در فیلم «شوهر ستاره» گویا کارگردان طوری در محتواسازی اثر گم شده که چارچوب ذهنی مخاطب شکسته میشود و برای جمعبندی فیلم و جلوگیری از خستگی تماشاگر پایان ماجرای زندگی ستاره به قدری تند پیش میرود که مخاطب با نوعی سردرگمی مواجه شود.
در جایی از فیلم میبینیم که یونس پاسخگوی تماس ستاره که در پی یافتن همسر و مادر شدن است، نیست و او را ترک کرده است اما در صحنه بعد تصویری از یونس را میبینیم که در ترکیه مشغول به ساخت پنجره است و با دیدن فیلم ستاره که حالا خداوند به او دختری عطا کرده، به فکر او میافتد و فیلم در صحنه پایانی با عکس خانوادگی آنها که روی دیوار نصب شده به پایان میرسد. در این بخش تماشاگر با سوالات زیادی در ذهن سالن را ترک میکند که همگی این ابهام را به وجود آوردهاند که چرا یونس ستاره را ترک کرد و چطور فیلم ستاره در جشن تولد دخترشان به دست وی رسیده است؟ او چطور از مادر شدن ستاره با خبر شده؟ چرا به ترکیه رفته؟ چرا تماس ستاره را پاسخ نداد یا چه تصمیمی در پس کلنجارهای درونی خود به دلیل عذابی که از مرگ دخترش داشته، میگیرد؟ آیا او پس از دیدن فیلم تولد دوسالگی دختر ستاره به زندگی با ستاره بازگشت؟
در این بین البته نکات قوتی هم دیده میشود که از جمله آن حضور بازیگران نامآشنای سینما و بازی هنرمندانی چون حامد بهداد، فریبا نادری، الهام شعبانی، هومن حاجی عبدالهی، سوسن پرور، فریده سپاه منصور، نادر سلیمانی، لاله اسکندری، علی اوجی و نوشین مسعودیان است که هم بستری برای نمایش تواناییهای بازیگران و کارگردان ایجاد کردهاند، هم فرصتی در تأمل بر معضلات اجتماعی و خانوادگی و هم همذاتپنداری مخاطب با کاراکترهای فیلم را به وجود آوردهاند.
همچنین گریم متفاوت فریبا نادری و نادر سلیمانی به عملکرد موفقیتآمیز فیلم کمک کرده و بازیگران با نقشی متمایز از فیلمهای پیشین خود، مخاطبان را برای یک ساعت و نیم روی صندلی نگه میدارند.
از دیگر ویژگیهای فیلم «شوهر ستاره» بسته شدن پرونده زندگی ستاره است که مخاطب را با پایانی غیرقابل پیشبینی مواجه میکند.
ناهید منصوری - خبرنگار
نظر شما