صفار هرندی: با یک حیات دینی قدرتمندی در تهران روبرو هستیم/ جوادی یگانه: ساختار محلی تهران در دوره رضاخان به هم ریخت
رئیس پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی با تاکید براینکه پژوهشها «هیأت» را یک نهاد تهرانی میدانند لذا با یک حیات دینی قدرتمندی در تهران روبرو هستیم که میتوان بهعنوان یک شهر دینی آن را مطرح کرد، گفت: عملیات مهندسی خاصی در نوستالژیکسازی تهران وجود دارد.
به گزارش روابط عمومی حوزه هنری، نشست «مسأله شَهر» از سلسله نشستهای انتقادی مدیریت شهری و علوم انسانی بههمت پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی حوزه هنری با موضوع انگاره «تهران» در فرهنگ و هنر معاصر برگزار شد.
جوادییگانه: رضاشاه هرچیزی از قاجار باقی بود را ویران کرد
در ابتدا، «محمدرضا جوادییگانه» دانشیار جامعهشناسی و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با بیان اینکه تهران را میتوان بهعنوان یک موضوع مطالعاتی و پژوهشی قرار داد و با تأکید براینکه نگاه به موضوع شهر تهران و مسائل آن را از منظر فرهنگ و هنر میبینم، گفت: خراب کردن تهران محصول یک شهردار و مسئول نبوده بلکه یک روند تاریخی است که به آن میپردازیم.
وی در ادامه به انعکاس تهران در رمانهای گذشته اشاره کرد و گفت: در رمانها تهران بهعنوان یک قهرمان معرفی شده و آن را اسطوره ندانستهاند بلکه اسطوره خیر و شر را با تهران همراه دانستهاند که کتاب «قصه شهر» از مرحوم محسن حبیبی، تهران را بهعنوان قصه روایت کرده و شخصیت و اطلاعات آن را بیان کرده است.
این عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با تأکید براینکه میتوان تهران را بهعنوان قهرمان داستان در نظر گرفت، افزود: اگر قرار باشد تهران را یک موضوع در عرصه فرهنگ و هنر ببینیم میتوان آن را یک رمان عامهپسند ایرانی یا رمان جدی ایرانی دانست. ما در فیلم و سریالها با یک تهران کثیف روبرو هستیم که فقط تصویر کثیفی از آن ارائه میکنند و در تلویزیون و سینما نمونهها و نمادهایی داشته است. از طرفی یک تهران تمیز نیز وجود دارد که نمونه آن فیلم «مادر» علی حاتمی است. البته در سریالهای تلویزیونی بعد از دهه 70 و 80 تصویر غیرواقعی و خیلی شیک از تهران نمایش داده شده که نمونه آن کارهای مهران مدیری بود که انگار هیچ خبری در تهران نیست و در مقابل سریالهای دیگری تولید شد که تهران کثیف را نشان داد که در رمانها نیز این روند وجود داشت.
جوادییگانه به هویت محلهای تهران در گذشته پرداخت و با بیان اینکه این شرایط تا قبل از ایجاد بلدیه ادامه داشته است، گفت: در محلات مسجد، بازارچه، زورخانه، قهوه خانه و... وجود داشته است و زندگی در محله تکرار میشده است اما این ساختار از دوره مدرن که عمدتاً از دوران رضاشاه بوده، خراب شده است. در این دوران فضا و ساختار محلی بههم ریخت درحالی که تهران از ابتدا با نفی گذشته خودش شروع شده بود؛ در دوران رضاشاه هرچیزی از دوران قاجار بود، انکار و نفی و خراب شد لذا هیچ اثری از میدان مشق، بلدیه و ... را نمیبینیم.
این جامعهشناس با بیان اینکه نفی گذشته تهران همواره جاری است، تصریح کرد: بیگذشتگی امروزه نماد تهران است یعنی در تهران بیلباسی بهمعنی نداشتن لباس محلی و نداشتن لهجه بهعنوان زبان معیار وجود دارد و اشخاص بارها تمرین میکنند تا لهجه نداشته باشند لذا دوگانه «تهران ـ شهرستان» شکل گرفت. نارضایتی مداوم در تهران وجود داشته و بخاطر همین خاطرههای تهران بهصورت سیستماتیک از بین رفته یعنی در هر دوره ای تلاش شده است خاطره دوره قبلی بهصورت نظاممند نابود شود.
این عضو سابق شورای شهر تهران به فعالیت گذشته خود اشارهای کرد و ادامه داد: در دورانی از شورای شهر بهدنبال اجرایی شدن طرح «تهران جنگ» و «تهران ترور» بودیم؛ در این طرح قصد داشتیم مثلا مکانهایی که ترور صورت گرفته بود را مشخص کنیم که نمونه آن محل ترور شهید مطهری بود اما مردم راضی نبودند که نشان بدهیم این خانه همان خانهای است که موشک باران شده است و این نارضایتی موجب شد پروژه مکاننمایی برای تهران صورت نگیرد لذا ما در تهران با یک دوگانه نفی و انکار و نارضایتی روبرو هستیم.
سفیدنمایی مطلق«منو تو» از تهران دوران پهلوی که واقعی نیست
این عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با بیان اینکه هماکنون در شرایط بازگشت به نوستالژی گذشته در تهران هستیم، خاطرنشان کرد: ما در تهران نوستالژی قاجاریه را دوست نداریم چون قاجار را دوست نداریم لذا بخاطر همین قاجار تهران خیلی پذیرفتنی نیست و کاخ گلستان برای مردم خوشایند نیست. ما در ادامه با سفیدنمایی مطلق تهران دوران رضاشاه پهلوی دوم در تلویزیون «منو تو» روبرو هستیم و معماری دهه 30 ـ 40 تهران در آثار سینمایی نوستالژیک میشود لذا مردم نسبت به این فضاها تعلقخاطر نشان میدهند.
جوادییگانه با تأکید براینکه تهران در رسانه «منو تو» تهران واقعی نیست، گفت: دلایل زیادی وجود دارد که تهران به شهری تبدیل شده است که در آن زندگی میکنیم و دلمان برایش تنگ میشود و درحالی که جای دیگری تحمل زندگی نداریم اما درعین حال آن را دوست نداریم لذا این روحیه، روحیه فرار کردن از شهر است. ما اگر در گذشته با همسایههایمان در تهران غریبه بودیم در شرایط اقتصادی و با معماری موجود کنونی میتوانیم از آنها متنفر و گریزان باشیم چون در خانههای کوچک قرار داریم و معماری و اقتصاد شهر ما را بهنوع دیگری تربیت میکند لذا در تهران برای اولینبار به نوستالژی گذشته روبرو هستیم و بخاطر هویت شبیه محلهای گذشته است.
صفارهرندی: عملیات مهندسی خاصی در نوستالژیکسازی تهران رقم خورده است
در ادامه، «سجاد صفارهرندی» رئیس پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی با بیان اینکه مسئله، تصویر و انگارهی شهر از یک حیث پیامد و نتیجه ناخودآگاه حیات شهری و روایت آن حیات در قالب ادبیات و هنر و رسانه است، افزود: با این روند چیزی بهعنوان تصویر شهر شکل میگیرد که بخش زیادی از هویت و تشخص شهر به آن وابسته است اما در بسیاری از موارد خصوصاً در جوامع ما که شهر با قلمرو منازعههای گفتمانی و سیاسی اتصال و پیوند دارد مسئله صرفاً به ناخودآگاه ارجاع داده نمیشود بلکه با پروژههای تصویرسازی و انگارهسازی مواجهه هستیم.
وی تلقی هدفمندی تصویرسازی و انگارهسازی در شرایط کنونی تهران را پررنگ دانست و به نامگذاری خیابانها و تغییر کالبد و فضاها و امکان و موقعیتهای شهری بهعنوان مهندسیسازی خاطره یاد کرد و گفت: این فعالیتها همگی تلاش برای خاطرهسازی و دخل و تصرف در ایده و خاطره و انگاره شهر است اما در دوره اخیر خصوصاً با محوریت مسئله نوستالژیک ما با یک عملیات مهندسی خاصی مواجهه هستیم و این غیر از اتفاقات گذشته است.
رئیس پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی به تجربه 2 انقلاب در شهر تهران اشاره کرد و با بیان اینکه تهران بستر جنبش و جریانهای متعددی بوده و بسیاری از اولینها در سطح ملی در این شهر رقم خورده و حیات فرهنگی مهمی داشته است، سپس انگارههای تهران «شهر تجدد» ، تهران «شهر آزادی»، تهران «دارالمومنین» و تهران «هیأت» را مورد بحث قرار داد و با بیان اینکه برخی پژوهشها هیأت را یک نهاد تهرانی میدانند و از تهران هیأت صورت جدید پیدا میکند لذا با یک حیات دینی قدرتمندی در تهران روبرو هستیم، گفت: تهران را میتوان بهعنوان یک شهر دینی مطرح کرد و این در مقابل روایتی است که تهران را فقط لالهزار میبیند اهمیت و توجه به این مسئله خودش را بیشتر نشان میدهد.
انتهای پیام/
نظر شما