۱۴۰۲.۰۲.۲۷

«علیرضا محمودی ایران مهر» نویسنده مشهدی ساکن گیلان و منتخب دومین دوره جایزه ملی ادبیات حماسی، معتقد است که یک گسست فرهنگی بین مردم به وجود آمده که معلول کم کاری فعالان حوزه ادبیات است و آن‌ها نتوانسته‌اند اهمیت و ارزش شاهنامه و دیگر آثار ادبی را به روزگار امروز منتقل کنند.

«علیرضا محمودی ایران مهر» نفر نخست برگزیدگان دومین دوره جایزه ادبیات حماسی در بخش داستان نیمه بلند است که با اثر «گذر از رودخانه بهشت» توانست حائز این عنوان شود.
آنگونه که خود می‌گوید، در سال ۱۳۵۳ در مشهد متولد شده است. زندگی در مشهد، شیراز، تهران، سیستان و بلوچستان، اصفهان و خورستان را تجربه کرده و در حال حاضر ساکن گیلان است. کار نگارش را با انتشار نخستین داستان‌های کوتاه خود، در دوره نوجوانی و در سال ۱۳۶۸ آغاز کرده و تا کنون از وی، کتاب‌هایی در ایران و خارج از ایران و به زبان‌های مختلف منتشر شده است.
محمودی ایران مهر علاوه بر نگارش داستان، نگارش فیلمنامه و نمایشنامه را نیز تجربه کرده و در برحه‌ای از زمان نیز برنامه ساز رادیو بوده است. ضمن این که در سایر زمینه‌های هنری از جمله سینما، عکاسی و تئاتر نیز فعالیت داشته است. اما علاقمندی اصلی او ادبیات داستانی بوده و خصوصا در سالهای اخیر در همین زمینه متمرکز بوده است.
در گفت و گویی که با وی داشتیم، ویژگی‌ها و مختصات ادبیات حماسی را از دیدگاه خود بیان می‌کند و در کنار آن، به معرفی «گذر از رودخانه بهشت» می‌پرازد و آنچه در ادامه خواهد آمد، ماحصل این گفت و گو است:
آثار باید به زبان امروز خلق شوند
ادبیات گرانسنگ فارسی، گنجینه‌ای بزرگ است که امکان انتقال آن به زبان امروزی بسیار دشوار است و حتی در تبدیل آن به سایر قالب‌های هنری مثل آثار نمایشی و سینمایی نیز بخش بزرگی از زیبایی و تاثیرگذاری آن از بین می‌رود. هر چند که در این زمینه، تلاش‌های ارزشمندی صورت گرفته و آثار خوبی هم خلق شده است، اما این آثار در برابر آن اثر اصلی، چنان جلوه‌ای ندارد و نمی‌تواند ارزش آن‌ها را به روزگار امروز منتقل کند.
لذا به نظر می‌رسد که باید خلاقیت تازه‌ای درباره این آثار شکل بگیرد. به این معنا که این آثار فقط به زبان امروز نوشته نشود. بلکه به زبان امروز خلق شود. این هم کار دشواری است و نیاز به آن دارد که ساز و کار ادبیات مدرن در این زمینه شکل بگیرد و انتقال این مفاهیم به زبان مدرن صورت بپذیرد.
ریشه‌های ما در فرهنگ و ادبیات گرانسنگ فارسی است و اگر نتوانیم از این ریشه‌ها تغذیه کنیم، به تدریج پژمرده و نابود می‌شویم و چنان در دیگر فرهنگ‌ها حل می‌شویم که عملا اثری از ما باقی نمی‌ماند. تا رسیدن به این مرحله هم با توجه به همین دوگانگی، دچار نوعی تضاد درونی و سرگردانی دردناک خواهیم بود. این یک درد جانکاه تاریخی است که داروی آن در آثار بزرگ ادبیات فارسی است.
از «حافظ خوانی خصوصی» تا «گذر از رودخانه بهشت»
سال‌ها است تلاش می‌کنم راهی پیدا کنم تا آثار بزرگ ابیات کلاسیک را به روایت‌های مدرن و امروزی تبدیل کنم. از جمله این تلاش ها، این بود که حدود ۱۵ سال درگیر نگارش رمانی با عنوان «حافظ خوانی خصوصی» بودم که روابط گروهی از انسان‌ها را در جامعه امروزی از طریق شعر حافظ بیان می‌کند. داستان‌های متعددی درباره شخصیت‌های شاهنامه دارم که از جمله آن‌ها، رمانی است با عنوان «فریدون پسر فرانک» است. در نهایت به داستان نیمه بلندی با عنوان «گذر از رودخانه بهشت» رسیدم که روایتی امروزی از داستان کیخسرو است که آن را سال گذشته برای جایزه ادبیات حماسی ارسال کردم.
قله بلند تمام حماسه‌های ملی و بومی
مسئله شاهنامه برای ما بسیار بیشتر و مهمتر از یک مسئله قومی است و بیشتر مسئله‌ای انسانی و ملی است و نگارش درباره شاهنامه به این که من متولد مشهد هستم، چندان ارتباطی ندارد. موضوع به این بر می‌گردد که من فرزند ایران هستم و این برای من موضوعی مهم است.
شاهنامه قله بلندی است که بر فراز تمام حماسه‌های ملی و بومی قرار گرفته است. بدون شاهنامه شاید ما امروز اصلا وجود نداشتیم. چه رسد به این که بتوانیم از حماسه‌های قومی و بومی خودمان هم استفاده کنیم.
دچار یک گسست فرهنگی بین مردم هستیم
سال‌ها پیش در سفری به مشهد و آرامگاه فردوسی، با یک گروه دانشجویی مواجه و متوجه شدم که بیشتر این دانشجویان حتی قادر به خواندن اشعار فردوسی هم نیستند و شعر و خط فارسی و کلام شاهنامه برای آن‌ها بیگانه است که متاسفانه این موضوع در گذر زمان، حادتر و دردناک‌تر هم شده است.
این نمونه‌ای از بی‌شمار نمونه‌هایی است که نشانگر وجود یک گسست فرهنگی بین مردم ما است و این هم معلول کم کاری افرادی مثل بنده است که نتوانسته‌ایم اهمیت و ارزش شاهنامه و دیگر آثار ادبی را به روزگار امروز منتقل کنیم.
برای حضور در جشنواره داستان حماسی احساس وظیفه کردم
متاسفانه تا به امروز گونه مستقلی از ادبیات به عنوان «داستان حماسی» نداشته‌ایم و جایزه داستان حماسی، بسیار ضروری است و می‌تواند کمک کند که یک جریان در این زمینه شکل بگیرد. بنده با وجود این که علاقه‌ای به شرکت در هیچ جشنواره‌ای ندارم و سال‌ها است از جمع‌های ادبی دوری کرده ام، اما به دلیل ارزش و اهمیت این جشنواره در آن حضور پیدا کردم و برای حضور در این جریان، احساس وظیفه کردم.
حماسه باعث بقا و سعادتمندی یک ملت است
حماسه، امری است که به آغاز هستی برمی گردد. حماسه باعث بقا و سعادتمندی یک ملت است. ملتی که از چالش‌های بزرگ تاریخی عبور می‌کند، می‌تواند صاحب حماسه باشد. لذا فقط ملت‌های بزرگ که در طول تاریخ باقی مانده اند، می‌توانند صاحب حماسه باشند.
به نظر من، هر اثر ادبی که به نوعی ارجاع به آبشخورهای اصلی ادبیات حماسی، خواه در شکل اساطیری و پهلوانی و تاریخی ملی یا دینی باشد و یک مفهوم کلی از این قبیل را بتواند مشخص کند، می‌تواند به یک اثر حماسی تبدیل شود. لذا بسیاری از آثار ادبیات ما دارای ویژگی‌های حماسی بوده اند. اما جریانی که امروز در قالب جایزه ملی داستان حماسی در مشهد شکل گرفته است، این موضوع را کمی روشنتر می‌کند و موجب می‌شود صاحب آثاری شویم که سراپا حماسی باشند و به عنوان نقطه ارجاعی برای خلق بسیاری از آثار دیگر حماسی قرار بگیرند. این یکی از کارهای بسیار ارزشمندی است که در این زمینه صورت گرفته است و باقی خواهد ماند.
با وجود آن که به صورت اتفاقی از برگزاری این جشنواره مطلع شدم، با اشتیاق در این جشنواره شرکت کردم. تلاش می‌کنم هر کاری از من ساخته باشد، برای ایران و شاهنامه و ادبیات حماسی انجام دهم. فعلا به عنوان یک نویسنده، مشغول هستم و تلاش می‌کنم راهی را در این زمینه پیدا کنم و از مایه‌های حماسی در ادبیات مدرن استفاده کنم.
انتهای پیام/

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha